1403/1/31
آخرین اخبار
آرشیو موضوعی
آثار
آمار وب سایت
تعداد کاربران آنلاین : 2
بازدید امروز : 199
بازدید دیروز : 235
بازدید هفته جاری : 1174
بازدید ماه جاری : 5535
بازدید سال جاری : 5535
بازدید کل : 472980
چرا انگیزه درس خواندن ندارم؟

غالباً همه ی ما در لحظاتی برای بعضی فعالیتها اشتیاق و علاقه لازم را نداشته و با بی حوصلگی و    بی­علاقه گی با آن موضوع برخود می کنیم . چنین حالتی در بعضی از زمانها ممکن است به دلایل گوناگون فیزيولوژیکی یا روانی و یا اجتماعی و فرهنگی باشد مثلاً عامل خستگی و بیماری که عامل فیزیولوژیکیست یا عصبانیت و خشم و اضطراب و افسردگی که عامل روانی است و یا شرایط اجتماعی و فرهنگی که در آن به سر می بریم که مار را نسبت به انجام کاری یا فعالیتی   بی علاقه و بی تفاوت می کند . طبیعی است که اگر این بی تفاوتی ها لحظه ای باشد گذر است اما اگر ادامه پیدا کند  ممکن است باعث بروز خسارتهای سنگینی در زندگی شخصی و خانوادگی ما شود در این حالت است که می گویند فرد انگیزه ندارد یعنی برای فعال شدن فرد، محّرکی وجود ندارد تا او را به حرکت درآورده و به پیش براند.

در انگیزش یا برانگیخته شدن عوامل گوناگونی دخالت دارد که شناخت این عوامل و کوشش در تغییر یا ایجاد بعضی شرایط موجب ایجاد انگیزه و رفع بی انگیزه بودن فرد خواهد شد .

عوامل موثر در ایجاد انگیزه یا بی انگیزگی در درس

1-  باورها :

کلیه رفتارها از سرچشمه های خاصی ناشی می شود یکی از این منابع ، باورهای ماست گاه باورهای غلطی از محیط اجتماعی در ذهن ما شکل می بندد که به وسیله آنها در مورد مسائل مختلف قضاوت می کنیم و عکس العملهای رفتاری نشان می دهیم. 

 مثلاً : (من استعداد این درس را ندارم.) (من از این درس خوشم نمی آید.) (معلم  این درس ، خوب درس نمی دهد.) (معلم با من بد است و نمره به من کم می دهد) (سئوالات سخت بود و همه امتحانشان خراب شد!) (این درس در آینده به چه درد ما می خورد.) (از این درس در کنکور سئوال نمی آید.) (آخر سال همه ی کتاب را می خوانم و یاد می گیرم )

این جمله ها ، همه باورهایی هستند که وقتی درباره آن تحقیق شود غلط بودن بسیاری از آنها، مشخص می شود.

2-  توقع زیاد از خود داشتن:

بعضی از افراد بدون ارزیابی از توانایی های خود ، دچار خود شيفتگی می شوند و خود را بیش از آن که هستند می بینند به جمله های زیر توجه کنید:

(من درس را می دانم او به من نمره کم داد.)(من باید 20 می شدم همه را نوشتم ، حق مرا نداد.)(من شب امتحان همه را می خوانم. برای چه از حالا بخوانم.)

3-  نداشتن انگیزه :

گاهی به رابطه فرد با معلم ، خانواده یا جامعه بستگی دارد هنگامی که این رابطه سرد یا گسسته شود دانش آموز دچار بی انگیزگی می شود در حالی که برخورد مهربانانه معلم و پدر و مادر و تشویق های منظم موجب تحریک و انگیزش فرد می شود. تحقیر ، توهین ، تنبیه و ترس از عوامل کاهش انگیزه می باشند.

اگر علت بی انگیزگی عوامل فوق باشد دانش آموز باید حساب درس را از عوامل دیگر جدا کند و به دلیل شرایط کلاس یا خانواده درس را کنار نگذارد چون این دو موضوعات جدا از هم هستند و نباید یکی را دلیل دیگری ساخت .

4-  نیروهایی که ما را از درون بر می انگیزند:

جملات زیر باعث ایجاد انگیزه می شود چون هدف دار است :

-  من باید معدلم ..... باشد.

-  من باید شاگرد اول بشوم

-  من باید به فلان رشته در فلان دانشگاه بروم

-  من باید زحمات معلم ، پدر و مادرم را با موفقیتهای خود پاسخ بدهم

-  من باید یاد بگیرم چون در آینده به آن نیاز دارم

5-  انگیزه های مثبت در محیط آموزشی و خانواده :

این نوع انگيزه ها سبب تحریک فرد به فعالیت می شود مثلاً :

- رسیدن به شغل مناسب

- تحصیل در رشته مناسب و دانشگاه خوب

- تأیید مدیر و معلم ودیگر بزرگترها و احترام خاص به دانش آموز

-  واهمه از سرزنش پدر و مادر و دیگران

 

6-  پرهیز از عوامل برانگیزنده منفی و ایجاد انرژی مثبت در درون :

جملاتی مانند جمله های زیر سبب بی انگیزگی فرد می شود.

- این درس به چه دردی می خورد

- تو چیزی نمی شوی

- حالا لیسانس هم گرفتی بعد چه ؟

-  مهم ثروت است علم به چه درد می خورد؟ فلان بازاری را ببین

-  با این هوشی که تو داری ، چه می خواهی بشوی؟

- ای آقا آخرش چی

و از این قبیل منفی بافی ها

در عوض جمله هایی نظیر جمله های ذیل سبب تحّرک و فعال شدن فرد می گردد:

- من از این علم در آینده استفاده خواهم کرد

- من نشان خواهم داد که می توانم

- اگر لیسانس بگیرم دنبال فوق لیسانس و دکترا هم خواهم رفت

-  ثروتمند شدن هم، علم لازم دارد . بدون علم ، پیشرفت محال است.

 

7-  بی انگیزه بودن فرد سه حالت دارد :

1- بی انگیزگی معمولی: که با برنامه ریزی و تعیین هدف و مناسب کردن شرایط محیطی قابل اصلاح شدن است

2- بی انگیزگی در آستانه خطر: که دانش آموز درس خواندن را کنار می گذارد و دنبال سرگرمی های دیگر می رود.

هدف را درجاهای دیگر جستجو می کند

3- بی انگیزگی کامل : که در این مرحله : ترک تحصیل و رفتارهای خطرناک را در پی دارد. در این مرحله فرد نیاز به روانپزشک و روان شناس دارد و باید حال او را کاملاً جدّی تلقی کرد و با پیگیری مداوم فرد را از خطر رهانید. این نوع بی انگیزگی داراي علائم جسمی مثل سردرد و دیگر دردهای بدنی و عوارض روانی نظیر اعتیاد ، خودکشی و اعمال غیر قانونی را به همراه دارد.

دانش آموز عزیز:

درصورتیکه علت بی انگیزه بودن شما ارتباط با مسائل خانوادگی و یا مشکلات اجتماعی ندارد. باید به علت های درونی این مشکل بپردازید. این علت درونی ممکن است به عواملی چون اضطراب، افسردگی ، خشم و عصبانیت و ... ارتباط داشته باشد که با کمک مشاوران و روان پزشکان باید رفع گردد.

یکی از عوامل درونی کم انگیزه شدن است علت این کم انگیزگی احتمال دارد بی­هدفی، شکستهای متوالی ، خود کم بینی ، توقع زیاد از خود داشتن (خود بزرگ بینی) و یا بی هدفی باشد. چنانچه شکستهای گوناگون ما را بی انگیزه کرده باید بدانیم که زندگی عرصه مبارزه است شکست و موفّقيّت از پديدهاي زندگي اجتماعی هر انسانی است شکستها مقدمه و زیر بنای فعالیتهای بعدی ماست از یکی از دانشمندان سئوال کردند شما که هزار بار این آزمایش را انجام داده اید و نتیجه نگرفتید چرا باز به کار خود ادامه می دهید؟ او پاسخ دادکه : من آموختم که از این هزار راه نمی توان به نتیجه رسید و باید راه تازه ای را آزمایش کنم.

شکستهای این مخترع بزرگ بالاخره نتیجه داد و لامپ الکتریکی که امروزه تاریکی ها را به روشنی تبدیل می کند را اختراع کرد و او کسی نبود جز اديسون كه بيش از 120 اختراع داشت او متوجه شد كه از شكست نهراسد و با زير پا گذاشتن شكستها خود را به موفقيت برساند. شما كه انگيزه نداريد ابتدا براي خود و زندگي آينده خود، هدفهايي تعيين كنيد. اين هدفها را به هدفهاي كوچك­تر تقسيم كنيد و براي رسيدن به اين هدفهاي كوچك پلّه هايي را در نظر بگيريد و از اوّلين پلّه شروع كنيد با پيمودن هر پلّه خود را تشويق كنيد و پلّه بعدي را آغاز کنيد هنگامي که به اوّلين هدف کوچک دست يافتند به خود پاداش بدهيد و حركت به سوي هدف دوّم را آغاز  كنيد و حركت را ادامه دهيد تا تمام هدفها را فتح كنيد در طول راه مرتباً خود را تشويق كنيد و با رسيدن به هر هدف كوچك پاداشي براي خود در نظر بگيريد هر گاه دچار تنبلي و بيكارگي شديد براي خود تنبيه قائل شويد . كم­كم خرد شما همچون سواري ، مركب تن را در اختيار خواهد گرفت و با هدايت اميال و خواست هاي غير منطقي و تن پروانه ، به سوي اهداف آينده نگر و سازنده وضعيت رواني شما تغيير خواهد كرد و با اميد و تكيه به الطاف خداوندي به آنچه خواست شماست خواهيد رسيد به عنوان مثال : يك نوجوان به خود مي گويد من مي خواهم مهندس راه و ساختمان شوم پس براي  قبولي بايد رتبه فلان و نمره فلان را بدست آورم.

براي آنكه به اين رتبه نائل شوم بايد معدل امتحانات نهائيم كمتر از 16 نباشد . براي آنكه به اين معدل برسم بايد معدل سالانه و معدل ترم كمتر از 17 نشود و براي آنكه به اين معدل برسم بايد معدل نمرات ماهيانه من 18 بشود و براي نيل به اين معدل بايد روزانه 4 الي 5 ساعت و در هفته 35 ساعت مطالعه داشته باشم.

كار از همين امروز شروع مي شود و گام به گام مراحل طي مي گردد. تا به هدفهاي تعيين شده برسم. در طول راه مرتباًهمه روزه خود را ارزيابي كنيد. و از تلاشهاي خود خوشحال و سپاسگزار باشيد.

لطفاً هدف را متناسب با توانايي هاي ذاتي خود انتخاب كنيد و از خود شيفتگي و خود بزرگ بيني و خودكوچك بيني دوري كرده و واقع بين باشيد.



نظرات بینندگان انتشاریافته: 0 غیرقابل انتشار: 5
نظر شما
نام و نام خانوادگی:
آدرس سایت:
رایانامه:
متن پیام: